حاجی فیروز و آماده شدن ویاناجون برای سال جدید
حاجی فیروز
حاجی فیروز را همه دوست دارند او با خودش خنده و شادی
می آورد.او توی کوچه ها و خیابان هاتنبک میزند و آواز می خواند
این هم حاجی فیروز ویاناجون منه که امسال به خونه ما اومده
البته داستان اینجوریه که:
وقتی دیشب به بازار رفته بودیم و هنگامی که فروشنده دکمه اون رو که در بیرون مغازه روی یک سکو گذاشته بودزد و حاجی فیروز شروع به تکون خوردن و خوندن کردو ویانا هم با علاقه شروع کرد بهش نگاه کردن و دست و پازدن و ماهم رفتیم تو مغازه و یکی از اون حاجی فیروز ها رو خریدیم بعدش هم رفتیم خونه پدری
امروز صبح هم که شما رو بردم حموم تا هم برای امشب که چهارشنبه سوری هستش خوشگل بشی و هم برای فردا که شروع سال جدیده تر گل مرگل کرده باشی گل نازم
بقیه عکس ها ی حموم کردن و شیرین کاریها رو در ادامه مطلب گذاشتم
اینجا خونه پدریه که دیشب رفته بودیم
این همون کلاهیه که چند ماه پیش برات گرفتم برای شستن سرت و فوق العادست چون تو خیلی باهاش راحتی و من هم با خیال راحت موهات رو میشورم و تنهایی حموم میبرمت
اینجاهم که دارم موهات رو سشوار میزنم قشنگم
اینجا هم داری گریه الکی میکنی که بغلت کنم
اینجاهم شما داری در درست کردن و چیدن سفره هفت سین به من کمک میکنی