ویاناویانا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

ویانا جوجوی زندگی ما

بد خوابی های روز و شب

1392/2/17 17:21
نویسنده : مامان آنی
1,366 بازدید
اشتراک گذاری

ویانای عروسکم ، عزیز دل مامان آنی

از وقتی من سرکار رفتم خیلی خیلی سخت خواب و بد خواب شدی با اینکه فقط سه روز صبح تا ظهر کنارت نیستم اما انگار که دیگه از خوابیدن میترسی برای اینکه نکنه بیدار بشی و من کنارت نباشم

وقتی هم تو بغلم یا روی پام می خوابی نمی تونم روی تخت یا زمین بذارمت چون فوق العاده هوشیار میخوابی و با یه تغییر وضعیت کوچولو سعی میکنی با دست منو بگیری و در واقع جدا نشی ازمبغل

و روزهایی که کنارت هستم یا حتی شب ها با اینکه زمان هایی میرسه که انقدر خسته ای که چشم هات رو نمی تونی باز نگه داری برای خوابیدن مقاومت می کنی و جیغ میکشی و من و خودت رو حسابی کلافه میکنکلافه

خلاصه خوابیدنت حسابی برام غصه شده ناراحت

این عکس مال چند دو هفته پیش هستش که مهمون داشتیم و شما با اینکه قبل از اومدن مهمون ها حسابی بازی کرده بودی ولی انگار اصلا خسته نبودیلبخند

ناگفته نمونه این دوتا عروسک مال مامان آنی هستش که ویانا خانم همیشه چشش دنبال له کردن اونهاست استرس

ویانا

ویانا جوجوی ناز من

ویانا

کشتی کیتی من رو جیگر طلااسترس

hello kitty

و این جنگ و جدال تا روی زمین و قبل از اومدن مهمونای عزیز ادامه داشت.....

 

hello kitty

hello kitty

این دوتا دخمل ناز هم غزل جون و آواجون هستن که اونشب کلی با ویانا بازی کردن و وقتی ویانا خوابش برد فکر کردیم از خستگی تا صبح می خوابه ولی یک ربع نشد که بیدار شدو.....

دوستان

و این هم بعد از رفتن مهمان ها،ساعت 1و نیم صبح....

                    ویاناقلب

و این هم عکس دسر خوشمزه ای که برای بعد از شام درست کرده بودم برای شیرین به پایان رسوندن شب مهمونیبای بای

دسر توت فرنگی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آوا
17 اردیبهشت 92 21:54
آفرین به سعی و تلاش ویانا خانمی
♥ نیم وجبی ♥
18 اردیبهشت 92 2:10
عزیز دلم 7 ماهگیت مبارک باشه و همچنین قالب وبلاگ بی نظیرتون چرا بدخواب شدی عزیزکم؟؟کسری هم خیلی خوابش بد شده شبا تا 3_4 بیدارهاین وروجکا هر دفعه یه عادت جدیدی میگیرن
مامان مارال دون
18 اردیبهشت 92 10:17
مامانی به جمع مامانای کم خواب یا بدخواب خوش اومدی. مارال منم از 6 ماهگیش که من دوباره برگشتم سرکار خیلی وقت خوابش نامنظم شده . وقت خواب ما اون اکثرا شارژ شارژه . خیلی وقتا خودم عمدا بعدازظهر نمی ذارم بخوابه تا شب تخت بیفته اون جوری هم عصری که بی خوابی کلافه اش میکنه یه جور دیگه بد اخلاقی می کنه. به هر حال بازم دوست داشتنین و بد خوابیو بی خوابیه ما هم واقعاً شیرینه. راستی خیلی وقتی بود نیومده بودم . ویانا جون ماشاءالله برا خودش خانومی شده . 4 دست و پا هم که داره یواش یواش بهتر میشه. بوس بوس بوس خیلی بوس.
مامان مریم
18 اردیبهشت 92 10:33
الهی عزیزم خوب خوابش نمیاد میخواد بازی کنه..قربونش برم با اون هد خوشگلش که اینقده بهش میاد...نصفه شبیم لبخند میزنه خوش خنده ی من
مامان سونیا
18 اردیبهشت 92 11:18
ای جونم به دخملی ناز که نمیخواد برای یک لحظه هم از مامانی جدا بشه عزیزم مامانی به خاطر شما خوشگل خانمش میره سرکار
پرهام ومامانش
18 اردیبهشت 92 14:45
هدشو ببین خیلی نازه
نگاری
19 اردیبهشت 92 23:08
اخی خاله قربونش بره فسقلی خاله دوست نداره بری سرکار خوب جونم ماشاالله روز به روز بهتر و خوردنی تر می شه
مامان مانی مسافر کوچولو
20 اردیبهشت 92 17:24
اخیی بچه الهی میترسه نباشی همه بچه ها تو هر سنی از جدا شدن مادرشون میترسن چند روز بگدره ایشا.. خوب بشه شما معلم هستید؟ راستی این دسر خوشمزه بگو چجوری درست شده رله هستش ؟
هدا مامان رها
21 اردیبهشت 92 15:02
الهی فداششم.ماشاالله چه کوچولوی شیطونی شده بزار راحت باشه هر وقت خوابش اومد میخوابه دیگه
شقایق مامان آرشا
21 اردیبهشت 92 16:33
تو هم شیطونک شدی خاله
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
23 اردیبهشت 92 23:03
آفرین خانوم هنرمند، عجب دسری ... به به ای جوووووووووووونم، از اون شیطون هاست ... ساعت 1 و نیم شب عروسک های شما چقدر جذابن، خب معلومه، من هم بودم با این عروسک ها بازی می کردم
fattaneh
1 خرداد 92 11:23
واقعا نفسی میمیرم برات منم خیلی ناراحتم که کم میخوابی عزیزم .آخ جون از این دسرت برای ما هم درست کردی خیلی خوشمزه بود من که خیلی خوردم دستت درد نکنه مامان آنی ناز و گل .میبوسمتون