ویاناویانا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

ویانا جوجوی زندگی ما

ماجرای گردش با کالسکه

1392/3/22 18:12
نویسنده : مامان آنی
1,331 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ویانای ناز و گلم 

از اونجایی که شما دارین بزرگتر میشی و روز به روز شیطونتر و دیگه تو بغل آروم نمی مونی و همش درحال ورجه وورجه هستی باید کم کم از یه کالسکه برای بیرون رفتن کمک گرفت ولی چون من بازهم مطمئن نبودم که آیا تو کالسکه هم میمونی یا نه با خاله الهام تماس گرفتم و خواستم که چند روز کالسکه آرادجون رو به ما قرض بده تا ببینیم ازش خوشت میاد یانه 

چهارشنبه صبح بود که با پدری و مامانی رفتیم خونه خاله الهام و کالسکه رو برداشتیم و یه راست رفتیم پارک ، حدود 20 دقیقه ای نشستی و صدات در نیومد ولی بعدش دیگه .......

این اولش بود که مامانی داره میارتت و من هم ازت همراه این کبوترهای زیبا عکس گرفتم

کالسکه

 عمو پیمان هم خودش رو به ما رسوند آخه اون روز مطب نرفته بود و این هم نیم ساعت بعدش که شما بیشتر دوست داشتی خودت کالسکه رو  هل بدی به جلو و عقب و باهاش بازی کنی تا سوارش بشی

کالسکه و ویانا

کالسکه و ویانا

کالسکه و ویانا

کالسکه و ویانا

کالسکه و ویانا

اولین بار که نشد ولی  من بازهم تلاشم رو میکنم ...........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

شادی
23 خرداد 92 0:16
سلام آنی جون. اگه تصمیم داری از کالسکه استفاده کنی باید صبور باشی. می تونی اسباب بازی مورد علاقه اش رو هم بزاری توش. آوینا هم اوایل نمی نشست ولی بعدش عادت کرد.
محیامامان دینا
23 خرداد 92 11:49
آنی عزیز دینا هم اولش نمینشست ولی بعد از چند بار که من نشوندمش دیگه نمیخواست پیاده بشه.
هما
23 خرداد 92 17:30
اون عکستون با کبوترا خیلی باحاله
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 خرداد 92 18:59
چقدر خوب که اول قرض گرفتید و بعد قصد خرید دارید اگه بشه و ویانا جوجو قبول کنه که عااااااالی میشه
fattaneh
25 خرداد 92 1:29
سلام جوجوی من قربونت بشم که نشستی توی کالسکه و رفتی تو پارک .قدات بشم که روز به روز داری زیباتر و بزرکتر میشی عزیز عمه فتانه روحم برات پر میزنه تا چند ماه دیگه مامان آنی عکستو میزاره که رفتی داری طاب میخوری یا سرسره سوار میشی اره عزیزم زمان خیلی زود میگذره .روی ماهتو از راه دور میبوسم بوس بوس بوس
خاله مرجان
26 خرداد 92 15:18
همیشه به گردش عروسک دوست داشتنی دست مامنی هم در نکند خیلی تلاش می کند تا همیشه زیبایی های زندگی را تجربه کنی دوستت دارم
پرهام ومامانش
2 تیر 92 0:01
اوایل نمیشینن ولی همینکه راه افتاد علاقه پیدا میکنن نمیدونم ها چه دلیلی داره عکس اولیه عالی خیلی خوشم اومددددددددددد