15 دی مرکز بهداشت
15 دیماه روز یکشنبه
صبح ساعت 9 مجبور شدم بیدارت کنم تا به مرکز بهداشت بریم البته تو 15 ماهگی دیگه واکسن نداشتی و فقط برای چکاپ کردن بهت نوبت داده بودن و چون تازگی ها تا ساعت 11 معمولا میخوابی حسابی شاکی و بد اخلاق شده بودی البته ماریاجون هم با ما بود و کلی کمک حال من شد
این زمان رفتن تو صندلی ماشین بود که جوجوی من اصلا اخلاق پخلاق نداشت
روی ترازو حاضر نبودی بشینی ،پرستار بهت گفت که بیا تاپ بازی وقتی روش نشستی شروع کردی به عباسی گفتن و تکون خوردن و دیگه حاضر نبودی پایین بیای
و اما موقع اندازه گیری قد و دور سرت هم که خودت بیا و ببین.....
و باز هم خدارو شکر همه چی خوب بود و قرار شد تو فروردین برای واکسن 18 ماهگی دوباره به مرکز بهداشت بریم
و بعداز اونجا سه تایی به شهر کتاب رفتیم
نقاشی کردن روی این میز رو دوست داری و هروقت میریم شهر کتاب اونجا میشینی و خط خطی میکنی البته بعضی وقت ها هم از صندلی میفتی زمین
جوجوی کوچولوی من بداخلاق هم که بشی بازهم یه عالمه دوست دارممممممممممممم