شروع کلاس های( آوا شناسی و موسیقی )و (هنر و خلاقیت)
سه شنبه 6 خرداد 1393 عید مبعث 27 مه 2014
سلام عروسک کوچولوی زیبا و ملوس من
ویانای ناز و باهوش من
دخمل عاقل و دانای من
خدارو هزار هزارهزاربارشکر که همه این صفت هایی که برات نوشتم تو وجودت هست نمیدونم تاثیر کدوم یک از این کارها بیشتر بود
دعاهای خالصانه من ، کتاب خوندن ها و حرف زدن ها در زمان بارداری با یک جنین کوچولو،از 3 ماهگی کتاب خونودن برات و شعر خوندن و حرف زدن باهات و ..........
فکر میکنم بیشتر از همه لطف خدا بود و هست ....
بالاخره کلاس هایی که دوست داشتم ببرمت تا برات مفید باشه و فقط وقت تلف کردن نباشه پیدا کردم
کوچولوی نازم از اول خرداد شمارو تو دوتا کلاس مادر و کودک که در موسسه هنری گنبد کبود دایرشد ثبت نام کردم و تا الان یک جلسه از هرکدوم تشکیل شده که باهم رفتیم
یکی کلاس موسیقی و آواشناسی هستش که دوتا مربی به اسم های خاله مریم و سمیه داره که باهم در کنار مامان ها و بچه ها کلاس رو اداره میکنن البته خاله سمیه بیشتر ارگ میزنه و خاله مریم گروه رو برای شعر خوندن و بقیه کارهای کلاس هدایت و رهبری میکنه
البته تو این کلاس قرار نیست شما موسیقی آموزش ببینین و فقط با ریتم ها آشنا میشین و به صداهای محیط اطراف و اشیاو طبیعت دقیق تر
من که خوشم اومد و شما هم میشه گفت از کلاس لذت بردی البته وسط کلاس هم چند بار بیرون اومدی تا از پله های وسط هال بالا بری و من هم دنبالت ولی خوب در نهایت همه چی خوب بود
روز اول کلاس موسیقی که بابا سامان ماشین رو برده بود و تا آژانس بیا دنبالمون شما تو کوچه بالا و پایین میکردی
وای بچه ام مدرسه اش دیر شد چرا ماشین نمیاد؟؟؟؟
این هم یک روز دیگه کلاس هنر و خلاقیت که البته قرار نیست شما حتما هنرمند بشی کوچولوی من ....
ناگفته نمونه که من هم کار بارنگ های انگشتی رو از چند ماه قبل شروع کرده بودم ولی خوب میدونم که کار های گروهی همراه با مربی میتونه خیلی اثر گذار تر باشه
این عکس از جلوی در که جالب اینجاست که خیلی با اشتیاق حاضر میشی وقتی برات میگم که میخوایم باهم بریم مهد کودک (CHILDCARE)
این هم اون پله هایی هستش که عشق بالا رفتنش رو داری و من هم این عکس ها رو با موبایل گرفتم و شما هم اینقدر ورجه وورجه میکنی که تار افتادن
شانسی که آورده بودم این بود که این کلاس بالا تشکیل شد و دسگیره در رو خیلی بالا گذاشته بودن و شما دیگه بیرون نیومدی تا آخر کلاس
و البته این کلاس هنر هم دردسرهای خودش رو داره که تو جلسه اول شلوار جین و تی شرت و دست های من درست مثل این کاغذ روبروی شما رنگ رنگی بود و وقتی خونه اومدیم که من لباس عوض کنم بابا سامان دلش برام سوخت و همش میگفت دستت درد نکنه که ویانا رو به این کلاس های پرزحمت میبری و من با تمتم اون خستگی ها خوشحالم که این لحظه هارو کنارت هستم و امیدوارم لحظه به لحظه این روزها تو زندگی تو تاثیر مثبت داشته باشه
این هم اولین اثر هنری ویاناکوچولوی من در کلاس هنر
شما تو این کلاس ها از همه بچه ها چندین ماه کوچکتر هستی و فقط شما زیر دوسال سن داری و بقیه بین دوسال و نیم تا سه سال هستن ولی نه تنها کم نمیاری بلکه تو بعضی مراحل از بقیه بچه ها جلوتری البته من این جا هدفم مقایسه کردن نیست و هر بچه ای خصوصیات اخلاقی خاص خودش رو داره و من فقط خوشحالم که بااینکه شما فقط 20 ماه داری اما به محیط کلاس به اندازه خودت علاقه نشون میدی و کم نمیاری
مثلا وقتی رنگ هارو آوردن نه تنها اسم رنگ ها رو به فارسی میدونستی بلکه ماباهم انگلیسی رنگ هارو هم کار کرده بودیم و شما حتی انگلیسی رنگ های اصلی رو هم بلدی و من بهت افتخار میکنم
عروسک قشنگم موفق باشی