اولین گلی که ویانا کوچولوی من با دست های خودش کاشت
تیر و مرداد 1393
سلام ویانای کوچولوی من
یک روز تو این کلاس های مادر و کودک قرار شد ما یه گلدون سفالی براتون ببریم تا توش شما کوچولوها گل بکارین
ولی خوب بعضی وقت ها یه چیز کوچولو رو نمیشه هرجایی پیدا کرد و خرید .... با شما کوچولوی شیطون هم که نمیشه پیاده جایی رفت و خرید کرد ...خلاصه یه شب قبل از کلاس سفالت با بابا سامان رفتیم اون خیابونی که توش سفال میفروشن وای .... چه خبر بود ...تمام خیابون رو کنده بود نمیدونم برا ی شرکت آب بود ...گاز بود ....خلاصه اینکه با چه مکافاتی سه تایی رفتیم و برات سفال خریدیم
ولی وقتی فرداش توش گل کاشتی و گلدونش رو رنگ کردی احساس کردم ارزش اون زحمت رو برای خریدن داشت چون واقعا تو خونه های آپارتمانی ایجاد یه سری از امکانات برای کوچولوها کمه حالا با اینکه من خودم تا جایی که میتونم سعی میکنم شرایط رو طوری برات فراهم کنم که خیلی از کارهای خاص رو تو خونه و محیط بیرون تو طبیعت انجام بدی ولی خوب با کار بیرون و بدون کمک واقعا سخته ....
این پسر کوچولو ی چشم سبز هم که داره تو دوربین نگاه میکنه مهران کوچولو و دخمل ناز پشت سری هم سمن جونی هستند
بعد از کاشتن گل قرار شد خودتون بهش آب بدین .....شما هم هی پشت سرهم یه لیوان آب از خاله سمیرا میگرفتی اول نصفش رو خودت مبخوردی بعد بقیه اش تو تو گلدون میریختی
بعد از آب دادن هم نوبت رنگ کردن رسید .....
موفق باشی کوچولوی دوست داشتنی من
گل باشی و عمر گل نداشته باشی