اولین مسابقه نقاشی ویانا کوچولو -- ویانای من در طبیعت
سلام عروسک کوچولو و وروجک و شیطون من
امسال پاییز هوای خوبی داشتیم و ما معمولا روزهای تعطیل خارج از شهر میرفتیم و شما هم که عاشق بازی
تو خیابون همش در حال دویدن و قایم شدنی مشغول دالی بازی کوچولوی خوش تیپ من
ویلای مامان مستانه جون
کنار دریا و شن بازی
اولین مسابقه نقاشی که شما رو بردم و با توجه به سن خودت خیلی قشنگ نشستی و شروع به نقاشی کردی و همه پرسنلی که اونجا بودن نارت میدادن و تشویقت میکردن چون کوچکترین شرکت کننده ای بودی که نشستی و نقاشی تو کشیدی و بعد هم بهشون خودت تحویل دادی چون همسن و سال شما زیاد اومده بودن
اما نمیشستن مستقل نقاشی کنن و من حتی از سالن بیرون اومدم و پشت شیشه نگات میکردم تا کارت تموم شد من رو صدا کردی
بعد از نقاشی هم اومدیم تو سالن و کلی بازی کردی ولی متاسفانه نتونستیم برای نتایج بمونیم چون شما دیگه خسته شده بودی و من ترجیح دادم برت گردونم خونه
زیبای کوچولوی من ایشاله همیشه موفق و پیروز باشی و مهم اینه که در مسابقه و رقابت شرکت کردی و من بی هنایت از داشتنت خوشحالم