آتلیه مامان آنی برای ویانا جون
دیروز غروب من برات وقت آتلیه گرفتم و وقتی بابا سامان اومد باهم به آتلیه عکاسی سلطان رفتیمو من چون از قبل هماهنگ کرده بودم که آتلیه رو برای شما گرم کنن تاچند تا عکس خوشگل بدون لباس ازت بگیرن و با اینکه جنابعالی خنده رو هست کنیم که اونجا به هزار ترفند و ادا و اطوار تونستیم کاری کنیم شما برامون لبخند بزنی و لی خوب عکس های خوشگلی شد که وقتی حاضر شدن تو وبلاگ میذارمشون
اما
مامان آنی خودش روز قبل تو خونه یه آتلیه کوچولو راه انداخته بود که چندتا از عکس هارو هم تو پست قبلی گذاشته بودم این هم بقیه :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی