رامسر و اولین سرسره بازی ویاناجونم
سلام جوجوی نازم
راستش یه هفته ای میشه که در گیر قالب وبلاگت هستم برای همین هم تو گذاشتن پست جدید یکم تاخیر افتاد
جمعه4 اسفند
هوا خیلی خوب و آفتابی بودو ما تصمیم گرفتیم خانوادگی بریم رامسر ،ناهار تو راه در رستوران عمو یعقوب خوردیم و بعد رفتیم مجتمع تفریحی رامسر
این عکس تو ماشینه که از همون اول جنابعالی روی پای مامانی راحت لم داده بودی
بقیه ماجرا ها رو هم در ادامه مطلب گذاشتم
اینجا هم تو یه رستوران به اسم عمو یعقوب که ما ناهار خوردیم و جدیدا هم شما عادت کردی که روی میز رستوران ها برات رختخواب پهن کنیم تا اجازه بدی ما با آرامش غذامونو بخوریم
بعد از ناهار هم وقتی اومدیم بشینیم تو ماشین فهمیدیم که حسابی خراب کاری کردی و مجبور شدیم تو ماشین تند تند شمارو تمیز کنیم و خدایی هم تو تمام مراحل مسافرت خسابی خوش اخلاقی(البته همه میگن این یکی رو به خودم رفتی مخصوصا که مامانی هم تائید داره)
بعد از ناهار هم رفتیم مجتمع تفریحی رامسر البته دیگه هوا سرد شده بود و من مجبور شدم حسابی لباس تنت کتم و شما رو برای اولین بار سوار سرسره کردم که معلوم بود خوشت اومده
البته چون هوا سرد بود اکثر پرنده ها علاوه بر اینکه تو قفس بودن ، اونها رو داخل کلبه های چوبی گذاشته بودن تا از سرما مریض نشن اینجا هم قفس طوطی های خوشگل بود
و بعد از اون جا هم یه سر به فروشگاه ایران کتان زدیم و برگشتیم