چهارشنبه 6 شهریور 92 (ویانای من 10 ماه و 24 روز داره) سلام ویانای قشنگم جمعه هفته قبل به بی بی کیش برای خرید لباس برای شما رفته بودیم که وقتی تو بغلم بودی چشمت به این اسب کوچولو و خوشگل افتاد و شروع به ابس گفتن کردی و خودت رو مدل پیتکو پیتکو تکون میدادی اینقدر ذوق کرده بودی که از فروشنده خواستیم یکی از این اسب ها رو برات بیاره تا سوارش بشی ولی سوار شدن همانا پیاده نشدن همان از اونجایی که شما به اسب خیلی علاقه پیدا کردی و اولین باری بود که به یه اسباب بازی گیر میدادی به بابا سامان گفتم که میخوام این رو برات هدیه بخرم اولش موافق نبود چون این اسب برای 18 ماه به بالاطراحی شده بود ولی اشتیاق زیادت باعث شد که باباس...