شروع غذای کمکی ویانا و سالگرد ازدواج آنتی پیوند
سلام به جوجوی نازم ویانا
دوشنبه14 اسفند 91
اولین روزی که من به شما به گفته آقای دکترت غذای کمکیت رو دادم ((جوجوووو!!!داری بزرگ میشی قربونت برم))وامااز اونجایی که با علاقه تمام غذا خوردن مارو بادقت نگاه میکنی و همش دوست داری از غذای خودمون بهت بدم و تا دستم رو به سمت دهنت میارم سریع باز میکنی انتظار داشتم که خیلی با علاقه شروع به غذا خوردن کنی و اینطور هم بود ولی بد از گذشت چند روز که دیدی طعم غذا تکراریه کم کم ناز کردنت شروع شد البته من سعی کردم باریختن چند قطره گلاب یکم طعمش رو تغییر بدم ولی قربونت برم این اوایلش طعم ها تکراری هستن تا معده کوچیکت عادت کنه به سوپ خوردن که افتادی یه عالمه سوپ های خوشمزه برات درست میکنم
ظرف غذای کیتی ویاناجونم
چهارشنبه 16 اسفند91
شب هوا خیلی سرد شده بود و حتی یک کم برف هم باریدخونواده شبنم جون و پیوند جون شام مهمون ما بودن و وقتی از در اومدن تو من با تعجب دیدم که دو تا جعبه کیک دستشونه که می دونستم یکی رو شبنم جون اینا زحمت کشیدن و برای شما آوردن ولی اون یکی.......
که پیوند جون گفت سالگرد ازدواجشونه و هنوز عمو علی نمی دونه و می خواد سوپرایز بشه ...
خلاصه ماهم بعد از شام کیک رو آوردیم و من هم که یه ژله خوشگل درست کرده بودم گذاشتم کنارش و یه جشن کوچیک گرفتیم
(( عمو علی و آنتی پیوندجون سالگرد ازدواجتون قد تمام عروسک های دنیا مبارک))
ویانا کوچولو
بقیه عکس ها و مطالب رو در ادامه مطلب گذاشتم
من قربون نگاه کردن و غذا خوردنت برم جوجوووو
البته باید خیلی حواسم باشه که بعد از غذا خوردن روی تخت یا زمین نخوابونمت چون یک ثانیه نمیشه که تو جوجوی شیطون و ناز قلت می زنی و روی شکمت می خوابی و نتیجه میشه این چیزی که میبینی قربونت برم
این هم عکس مهمون های کوچولو و عزیز ما:از سمت راست آتبین جون که (خیلی هم به اسمش حساسه)،آرمیتا جون و روژینا جون