شیرین کاری های دخمل ناز من
یکشنبه 6 بهمن 1392
ویاناجون عروسک کوچولوی من ،قند و عسل ،شیرین زبون ،ناز و ملوس
می خوام بگم :میمییییییییییییییییییییییییییییییرم برات
عاشق این هستی که وسایل من رو بردای . وقتی من میگم این مال منه شما با خنده میگی :من (یعنی مال من )
اینجا هم کلیپس من رو برداشتی و گفتی بذارم رو موهات و بعدش رفتی جلوی آینه
عاشق عینک زدنی ولی موقع گذاشتن عینک اینقدر ورجه ورو جه میکنی که نمیذاری یه عکس درست و حسابی ازت بگیرم
ویاانای کوچولوی من در حال حرف زدن با موبایل که بهش میگه :ادَ ادَ
عاشق خوردن گوجه فرنگی خام هستی البته جدیدا یکم به خامش حساسیت پیدا کردی و گونه هات دون دون های قرمز میزنه و فقط باید پختش رو بخوری
یه مدت کارت این شده بود که پتو مسافرتی میدیدی بابا سامان رو مجبور میکردی تورو توش این مدلی بنشونه و تو خونه بگردونه....
این هم اون اسپیکری هستش که شب ها آهنگهایی رو که دوست داری و تو فلش برات ریختم پخش میکنه و چون موفق شدی آنتنش رو در بیاری داری کلی ذوق میکنی
این روزها هم که همش بالای هرچی میز و صندلی هستش میری و من هم همش نگران و دلواپس که نیفتی
البته باید بگم خداروشکر خودت هم بچه محتاطی هستی و معمولا تا گوشه های میز میری ولی خیلی حواست جمعه که نیفتی و همش پشتت رو نگاه میکنی و سعی میکنی وسط تر بری بشینی
اینجا تا لبه میز اومده بودی و وقتی میگفتم مواظب باش میفتی عروسکت رو آویزون میکردی و میگفتی دق
اینجا هم که دیگه داری یه ریز صدا میکنی:آنی آنی آنی آنی