سلام جوجوی نازنینم
سلام جوجوی نازنینم این دو تا که میبینی در حال حاضر من هستم و بابا سامان
امروز اولین روزیه که این وبلاگ رو برات درست کردم و تو هنوز به این دنیا قدم نگذاشتی و فقط سه ماهه که من تو رو درون خودم حس میکنم
نمی دونی که چه احساس قشنگ ، عجیب ،بامزه،باور نکردنی ،هیجان انگیز و........
وقتی اولین سونو گرافی رو انجام دادم و نبض زدن یه موجود یک سانتی زنده در درون خودم رو دیدم نمی دونی چه حالی داشتم و وقتی اومدم خونه برای بابا سامان تلفن کردم و گفتم که اولین عکس جوجو ی خودمون رو آوردم خونه و تا مشتلق نده عکس رو بهش نشون نمی دم اونم برام یه ادکلن CH قرمز که من خیلی خیلی بوشو دوست دارم برام خرید
خدا یا نمی دونم چه طور ازت سپاسگزاری کنم که با دادن این هدیه ارزشمند به ما یه عالمه احساس قشنگ و زیبا در زندگیمون بوجود اومد
دکتر میگه حدودا 5 آبان به دنیا میای ولی من فکر میکنم که تو عزیز دردونه من متولد ماه مهری
مامان آنی