اولین جمله کامل ویاناجونم (این چیه؟)
این چیه؟
ویانای عروسکم در 11 ماهگی تونستی یه جمله کامل رو با صدای خوشگلت برامون بگی و من وبابا سامان رو بیشتر از قبل شیفته و عاشق خودت کنی
و این روز ها از صبح که بیدار میشی هر چیزی رو با انگشت اشاره نشون میدی و فکر میکنم حداقل 1000 بار تا شب این میپرسی
این چیه؟
امروز چهارشنبه 10 مهر هستش و 2روز دیگه بیشتر تا تولدت باقی نمونده و من لیست تمام کارهایی رو که باید انجام بدیم رو رو در و دیوار چسبوندم و چون جشن تو یک تالار کوچولو هستش و ما باید تمام تزیینات رو به اونجا ببریم و میخوایم همون صبح جمعه کار دیزاین رو انجام بدیم یکم باید برنامه ریزی دقیق تر باشه
البته خدارو شکر اکثر کارها انجام شده و تو این یک ماه برای بریدن پرینتها های طراحی و ریسه کردن پرچم ها و روکش کردن شکلات ها که بیشترین کار رو میبرد دوست خوبم ماریاجون و خاله شیوا تنهام نذاشتن و حسابی کمکم کردن وگرنه انجام تمام این کار ها خیلی برام سخت میشد چون شما وروجک کوچولو یک ثانیه هم حاضر نیستی از کنار من تکون بخوری
این هم کارت دعوت تولد با تم کیتی که برای جوجوی نازم طراحی کردم
این هم یک کادوی زیبا ی تولد از طرف مامان آواجون که آدرسش رو برام تو نظر ها گذاشته بود
خیلی ممنون مامان هنرمند آواجون
به زودی با عکس های تولد برمیگردم